وبلاگ هــم انــدیشـی دینــی

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من قالب وبلاگ Feed

راه عاشق شدن چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (20)

سؤال: راه عاشق شدن چیست؟

جواب: جوان بزرگوار! عشق، علاقه­ی شدید قلبی است. وقتی انسان عاشق کسی شد در واقع همه­ی وجود خود را وقف او کرده و از نظر روحی با او پیوند می­­خورد. این پیوند چنان است که اگر کسی که چیزی را دوست داشته باشد در قیامت هم با (حقیقت) آن چیز محشور می­گردد. راه  عاشق شدن

عشق به آسمانی­ها، موجب تعالی شخصیتی و روحی انسان شده و وی را به بالا می­برد. این عشق موجب می­شود تا روز به روز به سرچشمه­ی همه­ی خوبی­ها نزدیک و نزدیک­تر شود، و از آن چشمه­ی نورانی سیراب­تر گردد. چنین انسانی به خاطر این که در صراط مستقیم الهی قدم گذاشته، هر روز بشاش­تر و شادابتر از روز گذشته است و زندگی سر تا سر نشاط و سعادتی دارد.  

اما عشق به موجودات زمینی موجب می­شود که این روح بزرگ و آسمانی را در زندان کوچک زمین زندانی کنیم و از رسیدن به آن همه زیبایی آسمانی و ملکوتی محروم شویم. روی همین اساس است که چنین اشخاصی از درون  احساس آشفتگی و نگرانی دارند و مدام در اضطراب و سردرگمی به سر می­برند! این افراد به جای آن که شادی و نشاط داشته باشند و از استعدادهای دوران جوانی خود بهره گیرند، غمگین و سرخورده هستند و فشار روانی سنگینی را بر دوش خود احساس می­کنند. این عشق خصوصاً اگر به جنس مخالف هم باشد، زمینه­ی بسیاری از گناهان را هم فراهم می­آورد.

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی    عشق محمد بس است و آل محمد

طریقه رسیدن به عشق آسمانی

خداوند متعال نور آسمان­ها و زمین است. معصومین (علیهم­السلام) هم که بندگان مطیع و برگزیده­ی او هستند، از نورانیت زیادی برخوردارند. از طرفی، گناه و معصیت ظلمت و تاریکی است. کسی که مرتکب گناه می­شود، در واقع وجود خود را سرشار از ظلمت کرده و نور معنویت را از دورن خود رانده است.

اوّلین و مهمترین راه برای رسیدن به عشق آسمانی، این است که با محور قرار دادن ولایت و تبعیت از معصومین (علیهم­السلام) ـ که برگزیدگان الهی و راهنمایان طریق عشق و سلوک الهی هستند ـ به دستورات انسان ساز الهی عمل کرد و گناه و معصیت را کنار گذاشت. با این کار، درون خود را از تاریکی گناه شستشو داده و آماده­ی پذیرش نور خدا کرده­اید. وقتی این­گونه شدیم، نور معنویت خود به خود وارد وجود ما شده و می­توانیم عشق واقعی به همه­ی خوبی­ها را در خود بیابیم. انشاء الله.

«««مطلب قبلی          مطلب  بعدی»»»



[ یکشنبه 91/9/19 ] [ 7:0 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نوع رفتار با مزاحم تلفنی

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (19) مزاحم تلفنی 

سؤال: برای برخورد با مزاحم تلفنی­ها چه کار کنیم؟ ... هر چی جوابشون را نمیدم بدتر می­کنند. به خدا شماره من دست همه هست. این موضوع خیلی رنجم می­دهد. برای این­که پدر و مادرم نفهمند و به من بی اعتماد نشوند، گوشی را به خودم چسبوندم و خودم حس می­کنم که شک کرده اند. خجالت می­کشم به بابام بگم تا خطم را عوض کند چون چند بار این حرف را بهش زدم و او گفته: مگر مزاحم تلفنی داری؟! من هم از ترسم می­گویم: نه همین جوری!

مزاحم تلفنی

جواب:خواهرم! در وهله­ی اوّل سعی کنید موضوع را با والدین خود مطرح کنید، تا آن­ها در حل این مشکل به شما کمک کنند. به هر حال هر شماره­ای ممکن است مزاحم داشته باشد و صداقت شما در بیان این مطلب گویای این حقیقت است که خود را خطاکار نمی­دانید و تقصیری متوجه شما نیست. البته اگر والدین شما بیش از اندازه حساس هستند و با شنیدن این واقعیت نمی­توانند رفتار صحیحی داشته باشند، می­توانید روی سیم کارت خود خراش بیندازید و سند آن را هم مفقود کنید. با این اوصاف اگر بگویید: «سیم کارتم خراب شده و جواب نمیده»! سخن دروغی مطرح نکرده­اید.

ممکن است ­مزاحم­های تلفنی به طور اتفاقی با شماره­ی شما تماس بگیرند و وقتی متوجه شدند شما دختر هستید، به تماس خود ادامه دهند. برای این منظور بهترین راه برای مواجهه با مزاحمت­های تلفنی خدمتتان مطرح می­شود:  

در برخورد با مزاحم تلفنی

اگر بخواهید به سؤالاتش گوش دهید تا با جواب­های منطقی خود، او را از این کار منصرف کنید! 

اگر بخواهید با التماس از او بخواهید که دیگر با شما تماس نگیرد!

اگر از روی کنجکاوی و بدون این­که پاسخی به او بدهید، فقط به حرفهایش گوش دهید! 

در تمام این مراحل شخص مزاحم در می­یابد که با تماس­هایش، تأثیر اوّلیه را در روحیه­ی شما به جای گذاشته و مصمّم می­شود تا به تماس­های خود ادامه دهد.

التماس به نامحرم نه تنها ممکن است موجب تحریک قوّی جنسی او ­شود؛ بلکه موجب می­شود که او از نقطه ضعف شما مطلع شده دردسرهای بیشتری برای شما ایجاد کند. 

شما باید به گونه­ای رفتار کنید که او مطمئن شود نمی­تواند از دیوار پولادین عفت شما عبور کرده و شما را نگران نماید.

اما بهترین برخوردها در برابر مزاحمهای تلفنی:

1.      تا جایی که امکان دارد به شماره­های غریبه پاسخ ندهید. 

2.      اگر مجبور شدید به برخی از تماسهای غریبه پاسخ دهید، با لحن نرم دخترانه پاسخ ندهید؛ بلکه با صدایی خشن، و لحنی جدی به آن تماس پاسخ دهید.

3.      به محض این­که متوجه شدید، شخص تماس گیرنده قصد مزاحمت دارد، بلافاصله تماس را قطع کنید و دیگر گوشی را برندارید.

4.      مزاحم تلفنی بعد از این کار شما به کرّات تماس خواهد گرفت تا شما را مجبور به پاسخ نماید. مراقب باشید که تسلیم اصرارهای او نشده و به هیچ وجه گوشی را برندارید.

5.      اگر حتی از میان بیست تماس ـ به هر دلیلی ـ فقط به یک تماس او پاسخ گفتید، او در می­یابد که صحبت با شما امکان پذیر است و به تماس­های خود ادامه می­دهد. 

6.      ردّ تماس دادن به تماس­های مکرر او هم ممکن است او را به این توهم بیندازد که در حوزه ی افکار و روحیه­ی شما اثر گذاشته؛ به همین دلیل اگر می­توانید تلفن خود را در حالت سکوت قرار دهید تا مجبور به ردّ تماس نشوید.

     سؤال شما نشان دهنده­ی عمق عفت و پاکدامنی شماست. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفّق و مؤیّد بوده و در پناه امام زمان (علیه­السلام) زندگی خوب و سرتاسر معنویتی داشته باشید.

«««مطلب قبلی         مطلب بعدی»»»



[ شنبه 91/9/18 ] [ 5:48 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چه کنم که برای همیشه نماز بخوانم؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (18) لذت بندگی

سؤال: چه کار کنم که شیطان را از خود دور کنم و بتوانم با خداوند عهد و پیمان جدیدی ببندم و نمازم را بخوانم؟

جواب: جوان عزیز! در پاسخ به سؤال خوبی که مطرح کرده­اید مطالبی را عرض می­کنم که امیدوارم مفید باشد. 

   چرا نماز می خوانیم؟

1.      چرا نماز می­خوانیم؟

خداوند متعال ما انسان­ها را روی زمین قرار داد تا به کمالات اخلاقی دست یابیم. از طرفی خداوند تبارک و تعالی، خودش سرچشمه­ی همه­ی خوبی­های عالم است. پس راه رسیدن به کمالات و خوبی­ها، شناخت صفات خدای تعالی و متصف شدن به آن­ها می­باشد.

نماز، وسیله­ای برای برقراری ارتباط خاص با خدای یکتاست. وقتی در روز حداقل پنج بار با خدای خود ـ که سرچشمه­ی همه­ی خوبی­ها است ـ ارتباط خاص برقرار کردیم، با او انس می­گیریم و خود به خود رنگ و بویی از او خواهیم گرفت. 

خداوند متعال عزیز و شکست ناپذیر است و ما هم با برقراری ارتباط خاص با او، به عزت و کرامت نفس دست پیدا می­کنیم. 

خداوند رحمت نامتناهی است، و ما هم با برقراری ارتباط خاص با او، به آرمش و اطمینان قلب می­رسیم.

خداوند قادر هستی است و ما با برقراری ارتباط با او از همه­ی دنیا دل می­کنیم و تنها به او امید می­بندیم.

خداوند زیباترین موجود عالم هستی است و ما با برقراری ارتباط خاص با او در می­یابیم که به غیر از او به کسی دل نبندیم و عشق و محبت اصلی خود را برای او قرار دهیم. «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏ ؛ آنان که اهل ایمان هستند، محبت و عشقشان به خداوند بیشتر و قوی­تر است». (سوره­ی بقره، آیه­ی 165) 

حالا که تا حدی فایده­ی نماز برای ما روشن شد در گام دوم باید به دنبال راه­کاری باشیم تا بتوانیم به صورت مستمر نماز بخوانیم و هیچ  گاه آن را ترک نکنیم.

2.      نماز تا چه اندازه اهمیت دارد؟   

نماز در میان اعمال واجب جایگاه ویژه­ای دارد تا جایی که در معرفی آن فرموده­اند: «نماز ستون دین است». ساختمانی که در آن سکونت دارید ممکن است که بدون لامپ و آشپزخانه و حتی بدون در و پنجره قابل تحمل باشد؛ اما سکونت در ساختمان بدون ستون، امری غیر ممکن است؛ چرا که با حذف ستون دیگر چیزی از ساختمان باقی نمی­ماند، که بتوانیم در آن سکونت کنیم. ستون ساختمان دین ما نماز است و اگر مسلمانی نماز نداشته باشد در واقع ساختمان دینش فرو ریخته و دینی ندارد تا در پرتو آن، اعمال صالحش مورد قبول خداوند متعال قرار گیرد. روی همین اصل مهم است که در قیامت اوّلین عملی که مورد سؤال قرار می­گیرد نماز است. حال اگر نماز مورد قبول واقع شد (معلوم می­شود که آن مسلمان دین­دار بوده است) به مابقی اعمال خیرش هم رسیدگی می­شود؛ اما اگر نمازی نداشت و یا نمازش مورد قبول واقع نشد، به هیچ وجه پرونده­ی دیگر اعمال خوبش را باز نخواهند کرد، چرا که انسان بی­دین، هر کار خیری هم انجام دهد (به علت نداشتن نورانیت) عملش به سرای آخرت نخواهد رفت و در دنیای خاکی جا می­ماند «کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَه؛ هر چیزی هلاک و نابود است؛ مگر این­که بویی از وجه اللهی به خود گرفته باشد». به همین دلیل است که همواره نماز، آخرین سفارش همه­ی انبیای الهی بوده است.

3.      عقوبت ترک نماز چیست؟  

گفته شد که نماز برای دین، همانند ستون برای ساختمان است. حال تصور کنید ساختمانی که در آن سکونت دارید برای چند لحظه ستون­هایش از جا کنده شوند. چه اتفاقی رخ می­دهد؟ بله! همه­ی ساختمان با اسباب و اثاثیه­اش فرو می­ریزد و همه­ی سرمایه­ای که در طول ده­ها سال جمع کرده­اید به یک­باره از دستتان خواهد رفت. کسی هم که فقط یک نماز واجب را از روی عمد ترک کند، اعمال خوب او فرو می­افتد و به یکباره خود را دست خالی می­بیند. «مَن تَرَکَ صَلاتَهُ مُتعمِّداً فَقَد حُبِطَ عَمَلُه؛ کسی که از روی عمد نمازش را ترک کند، اعمالش فرو می­افتند.»    

4.      گناه و معصیت را کنار بگذاریم

توضیح: نماز معراج مؤمن است و گناه هم موجب اسارت روح آدمی است. کسی که اهل گناه و معصیت است، وقتی نماز می­خواند در درون خود دچار تعارض و کشمکش عجیبی می­شود. از یک سو، نماز می­خواهد او را به ملکوت آسمان­ها ببرد، و از سوی دیگر، گناه او را به قعر زمین می­کشاند. در این کشمکش روحی، انسان خود را در فشار عجیبی می­بیند که تحمل آن برایش سخت است. به همین دلیل است که وقتی گنه کاران وارد نماز می­شوند، همانند کسی که در زندان افتاده به سرعت خم و راست می­شوند تا این­که نماز خود را به آخر برسانند. حتی بعد از اتمام نماز هم حاضر نیستند برای چند دقیقه­ای که شده، در مکان نماز بنشینند و بلافاصله جای خود را ترک می­کنند. در همین کشمکش ممکن است برخی گمان کنند که راه رهایی از آن فشار روحی، ترک نماز است (!!) در حالی که نماز عبادتی نورانی و ملکوتی است و با کنار گذاردن آن نه تنها مشکل انسان حل نمی­شود، بلکه دشوارتر و پیچیده­تر هم خواهد شد. حالتی که نماز برای نمازگزار آشکار می­کند واقعیت تأسف باری از درون او و چشمه­ی بسیار کوچکی از فشار قبر است که بعد از مرگ برایش رخ خواهد داد. نماز به او هشدار می­دهد که در درونش چه می­گذرد و با زبان بی زبانی به او گوشزد می­کند که چه درون آلوده و سیاهی دارد. آیا با کنار گذاردن نماز و فرو رفتن در خواب غفلت می­توان از خود و واقعیت درونی خود فرار کرد؟!  پس راه صحیح این است که هشدار نماز را جدّی بگیریم و با استعانت از نماز به جنگ شیطان درونی خود برویم و با عزم جدی بر ترک گناه، خود را از جهنم درونی خود نجات دهیم.

5.      مقید به خواندن نماز اوّل وقت شوید

نماز اول وقت توضیح: تصور ما از نماز در وقتی که آن را در اوّل وقت به جای می­آوریم، کاملا متفاوت از وقتی است که آن را در آخر وقت می­خوانیم. کسی که نماز خود را به تأخیر می­اندازد، مدام احساس دل­شوره و دل­واپسی دارد و بار سنگین نماز را بر دوش خود احساس می­کند تا این­که نمازش را بخواند و از این دل­شوره رهایی یابد؛ اما کسی که مقید است نمازش را در اوّل وقت بخواند، چنین تصوری از نماز نخواهد داشت. 

فرض کنید اذان ظهر شده و فاطمه نماز خود را نخوانده است. وقتی مشغول میل کردن ناهار است، احساس بدی در وجود او راه پیدا می­کند. هنگامی که به نهان خود مراجعه می­کند می­فهمد علت آن دل­شوره، نخواندن نماز است. بعد از نماز که ـ مثلا ـ می­خواهد استراحت کند باز همین ول­شوره نگرانش  می­کند، وقتی از خواب بیدار شد، این دل­شوره همچنان همراهش است و خلاصه تا وقتی که نماز را نخوانده این نگرانی او را رها نمی­کند. شب هم به همین صورت، نگرانی نماز مغرب و عشاء را دارد تا این­که در آخر وقت نمازش را بخواند.

اما زهرا به محض شنیدن صدای اذان نماز ظهر و عصر خود را می­خواند. زهرا مشغول صرف ناهار است که به یکباره به یاد نماز خود می­افتد. در این صورت احساس رضایت می­کند چون نمازش را خوانده. و خلاصه در تمام وقت نماز که یاد نماز خود می­افتد، همین احساس خوش آیند را تجربه می­کند.

وقتی به نحوه­ی نماز خواندن فاطمه و زهرا نگاه می­کنیم متوجه می­شویم که:

1. نماز برای «فاطمه»، کاری سخت و تکلیفی ناراحت کننده است، اما برای «زهرا» کاری آسان و تکلیفی دوست داشتنی می­باشد. 

2. «فاطمه» نماز می­خواند تا نمازش قضا نشده باشد و از دل­شوره­ی آن رهایی یابد، به همین دلیل لذت چندانی از نماز خود نخواهد برد؛ ولی «زهرا» نماز می­خواند تا وظیفه­ی بندگی خود را به جای آورده باشد. او نماز را دوست دارد و روی همین  اساس به محظ واجب شدن نماز در کنار سجاده­ی خود، با آن انس می­گیرد.  

3. «زهرا» برنامه­ی منظمی برای نماز دارد. به همین دلیل به تدریج سنگینی و کلفت عمل از روی دوشش برداشته می­شود؛ امّا «فاطمه» به دلیل نداشتن برنامه­ی منظم، همواره مشقت آن عمل را به دوش می­کشد.

هشدار! کسی که نماز را در اوّل وقت آن به جا می­آورد به دلیل نگرش خوبی که به نماز دارد نمازشرا ادامه خواهد داد اما کسانی که نمازشان را در آخر وقت به جا می­آورند ممکن است دست آخر نماز را کنار بگذارند، چرا که نگرش خوبی نسبت به نماز پیدا نمی­کنند. در توضیح بیشتر این مطلب نماز را به یک کوله پشتی (مثلا ده کیلویی) تشبیه می­کنیم که در اوّل وقت نماز بر روی دوش  ما قرار می­گیرد. برخی از افراد به محض اینکه کوله روی دوششان قرار گرفت آن را زمین می­گذارند و چیزی از سنگینی آن احساس نمی­کنند، اما برخی دیگر بدون جهت ساعت­ها کوله­ی ده کیلویی را روی  دوش خود نگه می­دارند تا  دست آخر آن را زمین  بگذارند. طبیعی است که شخص اوّل نماز را تکلیفی شیرین می­بیند، اما شخص دوم به نماز به دید تکلیفی سنگین و ناراحت­کننده می­نگرد. روی همین اساس آرزوی  می­کند که ای کاش تکلیفی مثل نماز نبود! چنین  افرادی ممکن است برای رهایی از این مشکل به کلی نماز را ترک کنند تا خود را در جرگه­ی بی­نمازها ببینند و در اوقات نماز نه باری از نماز بر دوش خود احساس کنند و نه دل­شوره­ی نماز خود را داشته باشند.

پس در نتیجه برای این­که نگرش خوب و زیبایی نسبت به نماز داشته باشید، و هیچ وقت آن را ترک نکنید، نماز اوّل وقت بخوانید.   

 در پایان امیدوارم بتوانید با نماز و ارتباط با خدای متعال زندگی خود و پر معنویتی داشته باشید.

 «««مطلب قبلی                مطلب بعدی»»»



[ جمعه 91/9/17 ] [ 6:46 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درمان ناامیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ گویی به سؤالات جوانان (17) ناامیدی

سؤال: خیلی از دنیا و خودم بیزارم؛ چرا من اصلا شوقی برای باقی ماندن و یا زنده ماندن ندارم؟ به نظرم انسان مفیدی نیستم و به درد هیچ کاری نمی­خورم. چگونه از خدا طلب مغفرت کنم، و چگونه از این حس نجات پیدا کنم؟

جواب: یکی از نعمت­هایی که خداوند متعال به ما عنایت فرموده، نعمت عزّت و کرامت نفس است. ما در صورتی می­توانیم به این نعمت بزرگ دست پیدا کنیم که به وظایف خود در قبال دیگران به خوبی عمل کنیم و توانایی­های خود را به نمایش بگذاریم.

ما در برابر خداوند وظیفه داریم که واجبات دینی را انجام دهیم و از انجام کار حرام خودداری کنیم. در خانه وظیفه داریم که والدین را دوست داشته باشیم و به آن­ها خدمت کنیم. در مدرسه وظیفه داریم خوب درس بخوانیم و تکالیف خود را انجام دهیم. وقتی با دقت، به وظایف خود عمل کردیم، قطعا احساس خوش آیندی نسبت به خود داریم و به وجودخود افتخار می­کنیم. اما اگر در انجام وظایف زندگی خود کوتاهی کنیم و به جای انجام آن کارها، به تنبلی و بی­حالی روی آوریم، آخر شب با مرور کردن رفتار روزمره متوجه می­شویم که کار چندان مثبتی انجام نداده و نسبت به خود احساس خوبی نداریم. طبیعی است که در چنین صورتی دیگران هم نظر مساعدی نسبت به ما ندارند و سعی می­کنند از ما دوری نمایند. در مدرسه با معلم و همکلاسی­ها مشکل داریم، در خانه با والدین و خواهر و برادر و در درون هم با خودمان!

راه­کار: توجه داشته باشید که اگر تاکنون به هر دلیلی نسبت به خود احساس خوش آیندی نداشته­اید، اگر احساس می­کنید همانند دیگران نمی­توانید موفّق باشید، اگر احساس می­کنید در مدرسه و خانه مورد اذیت قرار گرفته­اید، مطمن باشید که می­توانید با یک برنامه­ریزی صحیح و امید وافر به لطف الهی و آینده­ی روشن، مسیر زندگی خود را تغییر دهید و با اعتماد به نفس، به توانایی­های خود پی ببرید. مطمئن باشید که اگر قدری سعی و تلاش داشته و به توانمندی­های خدادادی خود ایمان داشته باشید، در این صورت خواهید توانست مشکلات را پشت سر گذاشته و قدم در آینده­ی بهتری بگذارید.

روزی در تابلوی اعلانات اداره­ای نوشتند: «یکی از همکاران شما که مانع موفقیت شما بوده از دنیا رفته است. برای تشییع جنازه­ی او رأس ساعت ده در سالن اجتماعات حاضر شوید». کارمندان اداره ساعت ده به سالن اجتماعات رفتند و نگران بودند که ببینند او کدام همکارشان است! وقتی روی تابوت را کنار زدند، دیدند آیینه­ای توی تابوت گذاشته­اند و کاغذی هم کنار آن است. روی کاغذ نوشته شده بود: «تنها مانع موفقیت شما، خودتان هستید»! کم نیستند انسان­هایی که در برهه­ای از زمان، به علت نشناختن توانمندی­های خدادادی خود، دچار مشکل شده بودند، اما با همّت و تلاش و توکل بر خداوند متعال به موفقیت­های چشم­گیری دست پیدا کرده­اند.

توجه داشته باشید همان­گونه که هر گلی بویی دارد، هر انسانی هم توانایی­های خاصی دارد. شما بهتر است به جای تمرکز منفی در توانمندی­های دیگران و مقایسه­ی آن­ها با ناتوانی خود، در توانمندی­های خود متمرکز شوید و سعی کنید با خودباوری و اتکاء به نیرویی که خداوند در هر انسانی به ودیعت گذاشته، آن­ها را تقویت کنید. لازم نیست ما همانند دیگران شویم؛ بلکه ما باید همانند خود شویم و قدر توانمندی­های خود را بهتر بدانیم.

امید به آینده نکته­ی دیگری که لازم است خدمت شما مطرح کنیم مطالعه­ی زندگی­نامه­ی بزرگان است. وقتی شما زندگی­نامه­ی افرادی چون آیت الله بهجت، آیت الله قاضی، آیت الله انصاری همدانی و امثال آن­هارا مطالعه می­کنید، در واقع زندگی­نامه­ی خود را مطالعه کرده­اید. آن­ها هم مثل ما انسان بودند و در میان ما زندگی می­کردند. توانمندی­هایی که در آن­ها می­بینیم در وجود ما هم وجود دارد، منتهی آن­ها با تلاش و همت توانمندی­های بالقوه­ی خود را بالفعل کردند و ما هنوز توانمندی­های خود را بالقوه می­بینیم. وقتی به زندگی آن­ها نگاه می­کنیم تازه متوجه نیروی درونی خود می­شویم و دلمان به حال خودِ فراموشی شده­ی خودمان تنگ می­شود! وقتی به آن­ها نگاه می­کنیم افق دیگری را فرار روی خود روشن می­بینیم و با اشتیاق و انگیزه­ای قوی به سوی آن افق نورانی حرکت می­کنیم.  

امیدوارم که شما هم با برنامه­ریزی دقیق و ایمان به لطف خدای متعال بتوانید امیدوارانه به زندگی خود ادامه دهید و بخصوص در عرصه­ی «بندگی خدای متعال» به موفقیت­های چشمگیری دست یابید.  

«««مطلب قبلی         مطلب بعدی»»»



[ پنج شنبه 91/9/16 ] [ 9:29 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نوع رفتار با خواهر پرخاشگر

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (16)

سؤال: من یک خواهر دارم که پرخاشگر است و خیلی تند صحبت می کند و شاید بعضی از وقت ها به من که خواهرش هستم و سه سال از او بزرگتر هستم بر می گردد. هر قدر هم با او خوب صحبت می کنیم فایده ای ندارد او از هر لحاظ خوب است و حجاب خوبی هم دارد، درسش هم خوب است ولی اخلاق خوبی ندارد. خواهشمند است من را راهنمایی کنید . راستی خواهرم اول دبیرستان است.

جواب: خواهرم ! در رفتار با ایشان به نکات ذیل توجه فرمایید:

1. در کارهای ایشان حساس نشوید. این حساسیت موجب می­شود که بخواهید در مقابل همه­ی رفتارهای ایشان به نوعی واکنش نشان دهید و با او درگیر شوید.

2. شما کارهای مهمی در زندگی دارید که باید ذهن خود را در آن کارها متمرکز نمایید. آن­قدر به اخلاق خواهرتان نیندیشید که باعث شود او را دغدغه­ی اوّل زنگی خود ببینید! برای این منظور سعی کنید به خاطرات خوبی که بین شما و او بوده بیندیشد و مسائل منفی را خیلی زود به فراموشی بسپارید.  

3. اگر پیرامون مسئله­ای با خواهرتان صحبت کردید و او بنا را بر «مراء» و «جرّ و بحث» گذاشت، به هیچ وجه بحث را ادامه ندهید و تا جایی که ممکن است سعی نکنید حتما حرف و سلیقه­ی خود را به کرسی بنشانید.

4. او هر چه باشد خواهر شماست، لذا سعی کنید او را دوست داشته باشید و با محبت و صمیمیت به او نگاه کنید. برای این منظور سعی کنید در نگرش خود رفتارهای نادرست او را توجیه کنید تا از زشتی آن بکاهید و در طرف مقابل نقاط مثبت او را تقویت نمایید.    

5. به جای طرح مسائل اختلاف برانگیز یا مسائلی که خواهر شما نسبت به آن­ها حساسیت دارد، به دنبال راه­کاری باشید که بتوانید به او نزدیکتر شوید و با او انس بیشتری بگیرید.    

در پایان امیدوارم با اخلاق خوب و سعه­ی صدری که دارید بتوانید تعاملی خوب با همه­ی افراد خانواده داشته باشید.   

«««مطلب قبلی          مطلب بعدی»»»



[ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 6:42 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چگونه در درس خواندن موفق باشیم؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (15)  

سؤال: برای اینکه در درس هایمان موفق باشیم چه کار باید انجام دهیم . چرا همیشه برنامه ریزی های درسی نیست؟  

جواب:موضوع راه­کار عملی برای درس خواندن، بحث گسترده­ای می­طلبد. که در این نوشتار تنها به ذکر سه نکته بسنده می­کنم:

1)     مشخص کردن هدفی صحیح برای درس خواندن: هدف شما از درس خواندن چیست؟ آیا می­خواهید درس بخوانید تا از فلان جوان فامیل عقب نمانید؟ آیا می­خواهید درس بخوانید تا مورد تحسین دیگران واقع شوید؟ به عنوان اوّلین گام باید هدف درستی برای درس خواندن خود پیدا کنید. برخی از اهدافی که ما برای خود انتخاب می­کنیم، فصلی و زود گذر بوده و جذابیت مستمرّی ندارند. بهترین هدف برای درس خواندن، هدفی است که واقع بینانه بوده و رضای خداوند هم در آن دخیل باشد. یعنی درس بخوانید برای این که خداوند دوست ندارد بنده­ی خود را تنبل و بی­کار ببیند. درس بخوانید برای این که امام زمان (علیه­السلام) را از خود خشنود کرده باشید. درس بخوانید برای این که بتوانید به خاطر رضای خدا به مردم و کشور خود خدمت کنید.  

2)     برنامه­ریزی واقع­گرایانه: بعد از مشخص شدن هدف از درس، برنامه­ریزی خوبی برای خود داشته باشید. این برنامه باید بر مبنای واقعیت زندگی و توانمندی­های شما باشد. برخی از جوانان برای درس به گونه­ای فشرده برنامه­ریزی می­کنند که بعد از مدتی به کلی خسته و از پا افتاده می­شوند و دیگر توان ادامه­ی راه را در خود نمی­بینند. بنابراین به گونه­ای برنامه­ریزی کنید که بتوانید همیشه طبق آن برنامه درس بخوانید و از درس خواندن هم لذت ببرید.  

3)     توجه به حقوق دیگران: توجه داشته باشید که علاوه بر درس خواندن، وظایف دیگری هم دارید و اگر نسبت به آن­ها بی­توجهی و یا کوتاهی نمایید، به همان نسبت درهای موفقیت به روی شما بسته خواهد شد. وظیفه­ی بندگی خداوند یکی از آن وظایف است. اگر هنگام اذان که خداوند ما را به نماز فرا می­خواند مشغول درس باشیم، در واقع درس را مهمتر از نماز دانسته و نسبت به آن اجحاف کرده­ایم. همچنین حق والدین بر گردن شما حق بزرگی است. اگر به بهانه­ی درس خواندن از خدمت به آن­ها کوتاهی کنید و وظایف خود را در خانه انجام ندهید، باز هم موفق نخواهید بود و حتی اگر در درس هم موفق باشید، چنین دانشی برای شما مبارک نخواهد بود.    

در پایان امیدوارم بتوانید با سعی و کوشش و توکل بر خداوند متعال، در مسیر بندگی خداوند موفق باشید. 

«««مطلب قبلی         مطلب بعدی»»»          



[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 8:49 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چرا چادر حجاب برتر است؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (14)  

سؤال: من با پدر و مادرم در مورد چادر مشکل داریم اعصاب من همیشه در مورد این امر خورد می شود. من دوست دارم مانتویی باشم، ولی پدر و مادرم دوست ندارند که من مانتویی باشم. من چکار کنم؟

جواب: خواهرم! قبول داریم که حجاب تنها با چادر نیست، و یک خانم مانتویی هم می­تواند حجاب خوبی داشته باشد؛ اما در این میان نکاتی است که خوب است مورد بررسی قرار گیرند.

1. فلسفه­ی حجاب پوشیده ماندن زن از دید نامحرم است. حال خود قضاوت بفرمایید: یک خانم با چادر بهتر می­تواند پوشیده بماند، یا با مانتو؟

2. ویژگی منفی مانتو این است که مدام در معرض تغییر و تبدّل است. همین مانتویی که شما الان می­بینید، اوایل تا روی پا بود و رنگ سر و سنگینی هم داشت؛ اما به تدریج کوتاه­تر و تنگ­تر شد تا جایی که تشخیص آن از یک پیراهن هم مشکل شده است! رنگ آن هم که رنگ سر و سنگین و متینی بود که به تدریج تغییر کرد و الآن به گونه­ای شده که بیش از آن که خانم را از معرض دید نامحرم نگاه دارد، بیشتر موجب جلب توجه نامحرم شده است! ویژگی خوب چادر این است که چادر از همان اوّل چادر بوده و الآن هم به همان صورت باقی مانده است. غرض از بیان این مطلب آن است که وقتی دختر خانمی چادری است خیالش راحت است که با تغییر مدها چادرش تغییری نمی­کند و می­تواند حجاب کافی را داشته باشد، اما وقتی دختر خانمی چادر را کنار گذاشت و به مانتو گرایش پیدا کرد، دیگر چنین امنیتی ندارد. شاهد این مطلب هم رویه­ی غالب مانتویی­های جامعه است.

3. ویژگی بد چادر این است که مقداری دست و پا گیر است و دختر خانم در درون آن همانند یک دختر مانتویی راحت نیست، اما توجه داشته باشیم که وقتی انسان برای خود هدف مقدس و مهمّی دارد، حاضر است مشقّت خاص آن را هم به جان خریدار شود. اصولا هر کس به جایی رسیده، حتما از گردنه­هایی عبور کرده و سختی­هایی را پشت سر گذاشته است.

انشاء الله که شما هم بتوانید با تکیه بر الطاف الهی و با انتخاب بهترین­ها، زندگی خوب و سرتاسر سعادتی داشته باشید.

«««مطلب قبلی          مطلب بعدی»»»



[ دوشنبه 91/9/13 ] [ 9:31 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چرا والدین به فرزندان خود اعتماد ندارند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (13)  

سؤال: علت این­که بیشتر خانواده ها به دخترهای خود اعتماد ندارند چیست؟ و چگونه می توان اعتماد آن­ها را بیشتر جلب کرد؟

جواب: خواهرم! نمی­توان همه­ی مراقبت­های والدین را حمل بر بی­اعتمادی کرد. والدین وظیفه دارند از فرزندان خود که امانت­های الهی هستند مراقبت داشته باشند تا در معرض گناه و معصیت و نیز در دام شیادان قرار نگیرند. مخصوصا وقتی والدین اوضاع برخی از جوان­ها و نوجوان­ها را مشاهده می­کنند، در مورد نور دیده­ی خود، احساس خطر بیشتری کرده و تلاش می­کنند به گونه­ای رفتار کنند که فرزندانشان در این دامها قرار نگیرند. بنابراین با این مطلبی که گفته شد مراقبت والدین کاملا به جا و منطقی است و فرزندان به خاطر این مراقبت­ها باید از والدین خود قدر دانی و تشکر هم داشته باشند.

البته گاهی اوقات ممکن است خود نوجوان کاری کرده باشد که موجب شده باشد والدینش به او اطمینان نداشته باشند. در این صورت بهترین کار آن است که کارهای گذشته­ی خود را ترک کرده و دیگر به دنبال آن کارها نرود.

«««مطلب قبلی         مطلب بعدی»»»



[ دوشنبه 91/9/13 ] [ 5:53 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

رضایت والدین در دوستی با نامحرم

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (12) رضایت والدین در دوستی با نامحرم

سؤال: اگر دختر و پسری قصد ازدواج داشته باشند، آیا می توانند با یکدیگر رابطه­ی دوستی برقرار کنند؟ در ضمن خانواده هم از این رابطه باخبر هستند.  

جواب: جوان بزرگوار! ما قبل از هر چیز بنده­ی خدای متعال  هستیم و باید از دستورات او پیروی نماییم. خدایی که خالق ماست راه محرمیت را هم مشخص کرده است. محرمیت در چنین مواردی تنها با خواندن عقد محقق می­شود. سخن شما که می­گویید: «پدر ومادرم از موضع مطلع هستند»، دقیقا همانند این است که کسی بگوید: «من نماز نمی­خوانم! پدر و مادرم هم راضی هستند»! پر واضح است که نماز حق خداوند است؛ نه حق والدین! رعایت حجاب و عفت هم همانند نماز، حق خدای یکتاست نه حق والدین! لذا همان­گونه که رضایت والدین در ترک نماز نمی­تواند عذر موجهی برای بی­نمازی باشد، رضایت آن­ها در مورد رابطه برقرار کردن با نامحرم هم نمی­تواند گناه این کار را شستشو دهد. 

«««مطلب قبلی          مطلب بعدی»»»



[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 7:53 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

محبت و تکریم والدین

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید

پاسخ­گویی به سؤالات جوانان (11) محبت و تکریم والدین

سؤال: دختری هستم اصلا رابطه­ام با پدر و مادرم خوب نیست. به نظر شما چه کار کنم؟ حتی سر موضوع کوچکی با هم دعوا می کنیم. چه کار کنم که بتوانم از زحمات پدر و مادرم قدردانی کنم؟

جواب: خدمت به پدر و مادر از بهترین خصلتهای یک انسان است. وقتی شما به والدین خود خدمت می­کنید، نه تنها عمرتان طولانی می­گردد و روزی­تان زیاد می­شود، بلکه زمینه­ی بخشش گناهان گذشته­ی شما را هم فراهم می­آورد.

برای این که بتوانید به پدر و مادر خود احترام بگذارید باید به این دو اصل توجه کنید: اصل «محبت» و اصل «تکریم».

برای موفقیت در «اصل محبت»، مراقب افکار خود باشید و خاطرات منفی را در ذهن خود پرورش ندهید. پدر و مادر شما را به دنیا آورده­ و برای شما زحمت­های بسیار زیادی کشیده­اند. دوران طاقت فرسای باردای و سختی­های وضع حمل، برای مادر و نیز کار بیرون از خانه­ی پدر، کافی است که یک عمر مدیون محبت و فداکاری آن­ها باشید. با همین دید به چهره­ی آن­ها نگاه کنید و بدانید که این نگاه برای شما عبادت است و موجب تقویت بیشتر مهر و محبت شما به آن­ها خواهد شد.

برای موفقیت در «اصل تکریم» خوب است به یاد داشته باشیم که پدر و مادر، حق بزرگی به گردن ما دارند و به همین خاطر باید احترام آن­ها را رعایت کنیم. ما معمولا احترام غریبه­ها را به خوبی حفظ می­کنیم و سعی می­کنیم در مواجهه با آن­ها رعایت ادب را داشته باشیم و توقع خود را هم پایین بیاوریم. به عنوان مثال وقتی خانم مدیر به منزل شما بیاید رفتار شما کاملا تغییر خواهد کرد و مراقب هستید که رفتار اشتباهی از شما سر نزند؛ اما چرا در برابر پدر و مادر اینگونه نیستیم؟! می­دانید اگر در برابر پدر و مادر این­گونه بودید به خاطر این کار از بندگان خوب خداوند به شمار می­رفتید و غرق در دریای رحمت او می­شدید؟ برای این که بتوانید به والدین خود با دید احترام و تکریم بنگرید، برای مدتی در تصور خود آن­ها را فرض کنید و با این تصویر به آن­ها بنگرید. چه می­بینید؟ قطعا می­بینید که انتظارتان از آن­ها پایین­تر آمده و به جای این که روحیه­ی دستوری در شما حاکم باشد، روحیه­ی تکریم والدین و طاعت پذیری از آن­ها در شما تقویت شده است.

مردی مادر پیر و ناتوان خود را بر دوش گرفته و به طواف مشغول بود. در همین هنگام خدمت پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) رسید و عرض کرد: آیا با این کار، حق مادرم را ادا کرده­ام؟ پیامبر فرمود:‌ «نه! حتی یک نفس او را هم جبران نکرده­ای».

     با دو اصل «محبت» و «احترام» می­توانید زمینه­ی قدردانی از زحمات آن­ها را در خود فراهم آورید. در واقع باید به گونه­ای رفتار کنید که آن­ها از صمیم قلب از شما راضی باشند و شما را دعا کنند.

1) در محضرر پدر و مادر خود را کودکی بیش نبینید. اگر این­گونه باشید، به راحتی می­توانید مطیع آن­ها باشید.

2) ز مراء و بگو مگو با پدر و مادر جدا خودداری کنید. اصولا سعی کنید در رفتار با والدین، روی حرف آن­ها حرفی نزنید و در مقابل آن­ها موضع گیری منفی نداشته باشید. البته در مواردی که سکوت شما موجب بروز مفسده­ای می­شود، سعی کنید را رعایت نهایت احتیاط و ادب با آن­ها صحبت کنید.

3) ارزش خدمت به پدر و مادر از تهجد و نماز شب هم بالاتر است. بنابراین در خانه کمک خوبی برای پدر و مادر باشید. به عنوان مثال وقتی احساس می­کنید کاری روی زمین مانده، فرصت را مغتنم شمرده و با انجام آن باری را از دوش مادر بردارید. وقتی پدر به منزل می­آید با سلام گرم و خسته نباشید گویی از او استقبال کرده و با آوردن چای یا میوه خستگی را از تن او بیرون کنید. سعی کنید در همه­ی شئون زندگی خود اهل قناعت بوده و قبل از آن­که خواسته­ای را مطرح کنید تشکر و قدردانی خوبی از زحمت­های گذشته­ی آن­ها داشته باشید.      

«««مطلب قبلی          مطلب بعدی»»»



[ شنبه 91/9/11 ] [ 5:3 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]
.::.

درباره وبلاگ



ای برادر ! پشتیبان «ولی فقیه» باش، اما پیشاپیش «ولی فقیه» بایست و تیرهای زهر آگین دشمن را که به سوی او روانه می شوند به جان خریدار شو ... تنها عافیت طلبان دنیا دوست هستند که عوام فریبانه از «ولایت» و «ولایت مداری» دم میزنند، اما در هنگامه ی فتنه ها و امتحان های سخت، پشت سر ولی فقیه سنگر می گیرند، تا دنیای خود را در خطر نبینند .

پیوندهای روزانه

سایت هم اندیشی دینی
منبــــر مکتــوب
سلمان علی (سیاسی)
طلبه پاسخگـــــو
تبدیل سال شمسی به قمری ومیلادی
سایت خبرگزاری فارس
سایت خبری رجا نیوز
سایت خبری جهان نیوز

آرشیو ماهانه

علوم قرآنـــی
نکتــه های قرآنــی
معصومین (علیهم السلام)
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حضرت زهرا (سلام الله علیها)
امام حسین (علیه السلام)
امام زمان (ارواحنا له الفداه)
حضرت اباالفضل (علیه السلام)
حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نمـــــــــــــاز (راه کارها و موانع)
سلسله مباحثی پیرامون رجعت
تفسیر خطبه 222 نهج البلاغه
تفسیر خطبه 223 نهج البلاغه
ادعیه و اذکار مختلف
اخلاقی *1*
اجتمــــاعـی *1*
سیاسی
سیاسی ـ فتنــــه
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *1*
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *1*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *3*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *4*
پاسخگویی به سؤالات خانوادگی
راه نجات از عشق به جنس مخالف
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *1*
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *1*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *3*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *4*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *5*
تربیت دینی کودک *1*
تربیت دینی کودک *2*
تربیت دینی کودک *3*
تحلیلی بر برائت از جبت و طاغوت
سلسله درس هایی از معاد *1*
سلسله درس هایی از معاد *2*
سلسله درس هایی از معاد *3*
سلسله درس هایی از معاد *4*
سلسله درسهایی از کربـــلا *2*
سخنرانی کوتـاه (عمومی و دبستانی)
دانلود کتابهای مدیر وبلاگ
لطیفه، معما و مطالب خواندنی
آیین همسرداری
مناسبتهای ویژه
متفرقه
سوره کهف 1
تفسیر جامعه کبیره 2

پیوندها

شیعه در روایات اهل سنت
آیین شکوفایی / راهکارهای عملی در تربیت دینی کودک
کتاب پیوند جوان با نماز
دفاع از شیعه در روایات اهل سنت. مقدمه آیت الله خزعلی
پیوند جوان با نماز (ویرایش جدید)
آشیانه مهر (اصول و کلیدهایی از زندگی زناشویی)
سایت هم اندیشی دینی
کتاب چشمه هدایت (چیرامون امام هادی)
میزان تشیع (برسی سند زیارت عاشورا)
قالب پارسی بلاگ|قالب وبلاگ مدافعان حرم پارسی بلاگ
تور هند|لینک بیلدینگ
قیمت کرکره برقی پارکینگ|طراحی جواهر
خرید سامانه پیامک

سایت آوازک

جا لیوانی ماشین|شلف دکوری
رزرو هتل|بلوم
|فیلم
درگاه پرداخت واسط|هتل بندرعباس
هتل کیش
عکس جدید

دیگر امکانات


بازدید امروز: 73
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 2364194

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]