وبلاگ هــم انــدیشـی دینــی

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من قالب وبلاگ Feed

درس هایی از معاد (نفخ صور اول در قرآن)

 بسم الله الرحمن الرحیم سلسله درس هایی از معاد (نفخ صور اول در قران)

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس سی­ام: نفخ صور اوّل در قرآن

با نفخه­ی اوّل ابتدا فزع و وحشتی عمومی در همه­ی کائنات گسترش می­یابد و همین وحشت مقدمه­ای می­شود برای مرگ اهل زمین و آسمان. با این نفخه بساط زمین برچیده می­شود و همه­ی ساکنین آن بعد هول و هراس بزرگ، می­میرند و وارد عالم برزخ می­شوند. نفخه­ی اوّل علاوه بر آن که بساط دنیا را برمی­چیند، از شدّت هول و هراس آن همه­ی موجودات آسمان و زمین را هم مدهوش می­کند، هر چند که عده­ای از این هول و هراس استثناء شده­ و در آرامش به سر می­برند. در این­که مرگ براى فرشتگان یا ارواح شهدا و انبیا و اولیا چگونه است، احتمال­هایی مطرح است: احتمال دارد مراد از مرگ درباره­ی آن­ها گسستن پیوند روح از قالب مثالى بوده باشد، یا از کار افتادن فعالیت مستمر ارواح.

در قرآن کریم آیات زیادی در رابطه با نفخه­ی اوّل است که به برخی از آن­ها اشاره می­شود:   

«فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ * وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَةً * فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ * وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ واهِیَةٌ؛ به محض این­که یک بار در «صور» دمیده شود * و زمین و کوه‏ها از جا برداشته شوند و یکباره در هم کوبیده و متلاشى گردند * در آن روز «واقعه عظیم» روى مى‏دهد * و آسمان از هم مى‏شکافد و سست مى‏گردد و فرومى‏ریزد!»

«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ؛ و در «صور» دمیده مى‏شود، پس همه کسانى که در آسمان­ها و زمینند مدهوش می­شوند، مگر کسانى که خدا بخواهد».

با توجه به آیه­ی شریفه، مدهوش شدن فقط شامل انسان­ها نیست، بلکه شامل همه­ی موجودات آسمان و زمین است؛ لذا شامل ملائکه و ساکنان برزخ که به تعبیری اهل زمین هستند نیز می­شود. پس هنگام دمیدن این نفخه در هر کجا که باشیم ـ دنیا، برزخ و یا عوالم بالاتر از آن ـ باز هم با این دم روبرو خواهیم شد و با توجه با روایات، این نفخه به مرور ظاهر می­شود. یعنی از دنیا شروع می­شود و تداوم یافته به عالم برزخ رسیده و آن­گاه وارد عوالم بالاتر از آن هم می­شود. 

«ما یَنْظُرُونَ إِلاَّ صَیْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ؛ (امّا) جز این انتظار نمى‏کشند که یک صیحه عظیم (آسمانى) آن­ها را فراگیرد، در حالى که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند».

در برخی احادیث در مورد ناگهانی و دفعی بودن قیامت چنین آمده: قیامت بر پا می­شود، در حالی که دو نفر پارچه گشوده­اند تا خرید و فروش کنند و هنوز در هم نپیچیده­اند که رستاخیز برپا می­شود: «تقوم السلاعه و الرجلان قد نشرا ثوبهما یتبایعان فما یطویانه حتی تقوم الساعه».

«الْقارِعَةُ * مَا الْقارِعَةُ * وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَةُ * یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوث * وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ؛ آن حادثه کوبنده * و چه حادثه کوبنده‏اى! * و تو چه مى‏دانى که حادثه کوبنده چیست؟! * روزى که مردم مانند ملخ‏هاى پراکنده خواهند بود * و کوه‏ها از هیبت آن همچون پشم حلّاجى‏شده متلاشی مى‏گردد!»

برخی از مفسران بر آن هستند که «قارع?» نام قیامت است، ولی برخی دیگر معتقدند پراکنده شدن مردم و تبدیل کوه­ها به چیزی همچون پشم زده شده، در آستانه­ی قیامت است. پس می­تواند قارعه به معنای صدای مهیب پیش از قیامت باشد.

استثناء شدگان از این فزع چه کسانی هستند؟

با توجه به آیه­ی 68 از سوره­ی زمر، عده­ای از مدهوشی استثناء شده­اند. «إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ؛ مگر کسانى که خدا بخواهد»، این افراد چه کسانی هستند؟ این افرادکسانی هستند که خداوند درباره­ی آن­ها می­فرماید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُون‏؛ کسانى که کار نیکى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امانند». در این که چهارده معصوم (علیهم­السلام) بارزترین مصداق این آیه­ی شریفه هستند هیچ شکی نیست، اما در جستجوی بخشی از مصادیق این آیه، توجه به روایت ذیل لازم است:  

امیرالمؤمنین (علیه­السلام) در تفسیر آیه­ی شریفه به عبد الله جدلی فرمود: حسنه، ولایت و محبت ما اهل بیت است: «الْحَسَنَةُ مَعْرِفَةُ الْوَلَایَةِ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ».  

پی نوشتها:      . سوره­ی الحاقّه، آیات13 الی 16.      . سوره­ی زمر، آیه­ی68     . سوره­ی یس، آیه­ی49.      . بحار الانوار، جلد6، صفحه­ی319.      . سوره­ی قارعه، آیات 1 تا 5.      سوره­ی نمل، آیه­ی89.      . الکافی، جلد1، صفحه­ی185.
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ شنبه 91/4/17 ] [ 11:10 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (نفخ صور)

بسم الله الرحمن الرحیم سلسه درسهایی از معاد/ نفخ صور /

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و نهم: نفخ صور

در آیات و روایات زیادی که صحنه­ی قیامت را ترسیم می­کنند، سخن از «نفخ صور» و دمیدن حضرت اسرافیل در صور به میان آمده و آن دو نفخه است؛ یکی دمیدن در شیپور مرگ که پیش از قیام رستاخیز رخ می­دهد و دیگری دمیدن در شیپور حیات که برای آماده شدن برای حضور در صحنه­ی محشر رخ می­دهد. «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فیهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ؛ و در «صور» دمیده مى‏شود، پس همه­ی کسانى که در آسمان­ها و زمین هستند مى‏میرند، مگر کسانى که خدا بخواهد سپس بار دیگر در «صور» دمیده مى‏شود، ناگهان همگى به پا مى‏خیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.»

شایان ذکر است که قرآن کریم به جای «نفخ صور» واژه­های «صیحه»، «نُقِرَ فی الناقور»، «صافّه»، «قارعه» و «زَجِرَه» را هم استعمال کرده است.

نفخ صور چیست؟

نفخ صور دمی است که به وسیله­ی آن تمام نظام هستی متحوّل می­شود. نفخه­ی اوّل دم الهی است با مظهریت حضرت اسرافیل که به وسیله­ی آن موجودیت موجودات پس گرفته می­شود. در این دم خداوند با اسم قابض و در مظهریت اسرافیل ظهور می­کند و وجود دنیایی را از موجودات می­ستاند. نفخه­ی دوم هم نفخه­ی احیاء و قیام است و به وسیله­ی آن موجودات زنده می­شوند و قدم در عرصه­ی محشر می­گذارند. 

نفخ صور عبارت است از دعوت یا «ندای ویژه» که گاهی جهت میراندن موجودات از آن بهره می­گیرند و گاهی با آن به موجودات فرمان بعث و نشور می­دهند. این فرمان و ندا (نفخ صور) به قدری بزرگ و گسترده است که همه­­ی آسمان­ها و زمین را در می­نوردد. 

پی نوشت:    . سوره­ی زمر، آیه­ی68.
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ شنبه 91/4/17 ] [ 9:45 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد: نشانه های قیامت (ظهور امام زمان ـ .علیه.السلام

بسم الله الرحمن الرحیم نشانه های قیامت (ظهور امام زمان)

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و هشتم: نشانه­های قیامت

(ظهور امام زمان «علیه.السلام»)

از آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم­السلام) استفاده می­شود که قبل از ظهور دولت الهی، زمین غرق در کفر، ظلم و فساد است و خداوند متعال از چنین زمینی به زمین مرده یاد کرده. اکنون دین و دین­باوری در دنیا رو به فراموشی سپرده شده. جامعه­ی بشری از یاد معاد فرسنگ­ها فاصله گرفته و اگر در این میان هم کسی از معاد و بندگی خدا سخنی به میان آورد، وی را دشمن عیش دنیایی خود می­دانند و با اکراه از او روی برمی­گردانند.   

تمدن غرب دنیا را تبدیل به عیاش خانه­ای شیطانی کرده و ایمان و عبودیت را از جامعه­ی بشری گرفته است. آن­ها دنیای خود را آباد کرده­اند و هر نوع وسیله­ی رفاهی را برای خویشتن فراهم آورده­اند، اما در عین حال عناوینی چون ایمان به خدا، عبودت و تقوی را در ذهن بشر تبدیل به اصطلاحاتی نامفهوم نموده اند.

امام زمان (عجل­الله­تعالی­فرجه) بعد از ظهور شریفشان، ضمن توجه به رفاه مادی، قلوب مرده­ی بشر را با نور ایمان احیا می­کند و معاد محوری را در زندگی فردی و اجتماعی مردم تثبیت می­کند.

خداوند متعال در قرآن کریم می­فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى‏کند!» امام صادق (علیه­السلام) در تفسیر این آیه چنین فرمود: یعنی خداوند، نظام دنیا را به سوی عدل برمی­گرداند، بعد از آن که در ظلم غوطه­ور شد: «الْعَدْلَ‏بَعْدَالْجَوْرِ».پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) هم ضمن اشاره به پر کردن زمین از عدالت، می­فرماید: آن حضرت قلوب بندگان خود را سرشار از عبادت می­کند: «یَمْلَأُ قُلُوبَ‏ عِبَادِهِ‏ عِبَادَةً».

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­آله) در حدیثی زیبا می­فرماید: «لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ» زمانی که مرا به آسمان هفتم بردند. «...نَادَانِی رَبِّی جَلَّ جَلالُهُ یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ عَبْدِی‏وَ أَنَا رَبُّکَ» خدای جل جلاله به من ندا داد: ای محمد! تو عبد من هستی و من پروردگار تو هستم. «فَلِی فَاخْضَعْ وَ إِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ وَ بِی فَثِقْ» پس فقط برای من خضوع کن و فقط مرا عبادت کن و فقط بر من توکل کن و فقط بر من اعتماد کن. «فَإِنِّی قَدْ رَضِیتُ بِکَ عَبْداً وَ حَبِیباً وَ رَسُولًا وَ نَبِیّاً» پس من رضایت دادم که تو عبد، حبیب، رسول و نبی من باشی. «وَ بِأَخِیکَ عَلِیٍّ خَلِیفَةً وَ بَاباً فَهُوَ حُجَّتِی عَلَى عِبَادِی وَ إِمَامٌ لِخَلْقِی» و رضایت دادم به برادرت علی که خلیفه­ی تو و باب تو باشد و حجت من بر بندگانم باشد و امام و پیشوا بر خلقم باشد. «بِهِ یُعْرَفُ أَوْلِیَائِی مِنْ أَعْدَائِی وَ بِهِ یُمَیَّزُ حِزْبُ الشَّیْطَانِ مِنْ حِزْبِی» به وسیله­ی او اولیای من از دشمنانم شناخته می­شوند، و به وسیله­ی او حزب شیطان از حزب من تشخیص داده می­شوند.«وَ بِهِ یُقَامُ دِینِی وَ تُحْفَظُ حُدُودِی وَ تُنْفَذُ أَحْکَامِی» به وسیله­ی او دین من پا بر جا می­ماند و حدود و احکام من محفوظ می­ماند. «وَ بِکَ وَ بِهِ وَ بِالأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ أَرْحَمُ عِبَادِی وَ إِمَائِی» به وسیله­ی تو و او و ائمه از فرزندانش به بندگان خود رحم می­کنم. «وَ بِالْقَائِمِ مِنْکُمْ أَعْمُرُ أَرْضِی بِتَسْبِیحِی وَ تَقْدِیسِی وَ تحلیلی [تَهْلِیلِی‏] وَ تَکْبِیرِی وَ تَمْجِیدِی» به وسیله­ی قائم از آنها زمین را با تسبیح و تقدیس و تحلیل و تکبیر و تمجید خود آباد می­کنم. «وَ بِهِ أُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَائِی» و به وسیله­ی او زمین را از وجود دشمنانم پاک می­کنم. «وَ أُورِثُهَا أَوْلِیَائِی» و آن را به میراث اولیایم در می­آورم. «وَ بِهِ أَجْعَلُ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِیَ السُّفْلَى وَ کَلِمَتِیَ الْعُلْیَا» و به واسطه­ی او کلمه­ی کافران را پست و کلمه­ی خود را در بالای کلمات قرار می­دهم. «وَ بِهِ أُحْیِی عِبَادِی وَ بِلادِی بِعِلْمِی» و به وسلیه­ی او بندگان و سرزمینهای خود را با علم خود زنده می­کنم. «وَ لَهُ أُظْهِرُ الْکُنُوزَ وَ الذَّخَائِرَ بِمَشِیَّتِی» و برای او و با مشیت خود گنجها و ذخایر زمین را ظاهر می­کنم. «وَ إِیَّاهُ أُظْهِرُ عَلَى الأَسْرَارِ وَ الضَّمَائِرِ بِإِرَادَتِی» اسرار و نهانهای مردم را با اراده­ی خود برای او ظاهر می­کنم. «وَ أَمُدُّهُ بِمَلَائِکَتِی لِتُؤَیِّدَهُ عَلَى إِنْفَاذِ أَمْرِی وَ إِعْلَانِ دِینِی» و با ملائکه­ی خود او را یاری خواهم کرد تا تو را بر جاری کردن احکام و آشکار کردن دینم یاری کنم. «ذَلِکَ وَلِیِّی حَقّاً» او به حق ولی من است. «وَ مَهْدِیُّ عِبَادِی صِدْقاً» و به صداقت هدایت کننده­ی بندگان من است.   

 پی نوشتها:     . سوره­ی حدید، آیه­ی17.      . الکافی، جلد8، صفحه­ی267.      . بحارالانوار، جلد51، صفحه­ی74.     . بحارالأنوار ج : 18 ص : 342و 344/ الأمالی‏للصدوق ص : 632 و 633

«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»

 



[ چهارشنبه 91/4/14 ] [ 5:36 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد: نشانه های قیامت (رجعت)

 بسم الله الرحمن الرحیم نشانه های قیامت (رجعت)

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و هفتم: نشانه های قیامت (رجعت)

بر اساس روایت­ها مسأله­ی ظهور امام زمان (عجل­الله­تعالی­فرجه) و مسأله­ی رجعت از علایم ضروری قیامت بوده و شباهت و سنخیت خاصی هم با قیامت دارند. جهان رو به تکامل دارد و به سوی نورانیت در حرکت است: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها؛ و زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مى‏شود». مسأله­ی حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه­السلام) و مسأله­ی رجعت، در مسیر تکامل بشریت قرار دارند. در این مرحله است که بشریت به راز و رمزهای بیشتری از عالم خلقت و حکمت آفرینش پی می­برد و آیات خدا را به وضوح می­بیند. روی همین حساب است که در روایات از این دو مسأله به «ایام الله» یعنی روز ظهور و بروز آیات الهی، تعبیر شده است.

یکی از وجوه تشابه رجعت با قیامت این است که مؤمنین در رجعتشان به دنیا همانند اهل برزخ و اهل قیامت با اراده­ی خویشتن بدن خود را انشاء و ایجاد می­کنند. امام خمینی (رحمه­الله­علیه) می­فرماید: اگر در مورد رجعت بگوییم که نفس شریف رجعت کنندگان بدن ملکی خود را انشاء [ایجاد] می­کنند و با آن بدن رجوع می­کنند، هیچ استبعادی ندارد بلکه حتما قضیه چنین خواهد بود. بعد ایشان حضرت امیرالمؤمنین (علیه­السلام) را مثال می­زند که در یک شب چهل بدن انشاء و ایجاد کرد و همزمان در چهل جا حضور داشت.

در روایات وارد شده که بعد از ظهور گروهی از کسانی که قبلا از دنیا رفته­اند به دنیا باز می­گردند. کسانی که ایمان محض داشته­اند و کسانی که کفر محض بوده­اند. گروه اوّل برمی­گردند تا در سایه­ی حکومت عدل الهی به تکامل نهایی خود دست یابند. و گروه دوم هم برمی­گردند تا مراتبی از عذاب و خواری قیامت را در دنیا ببینند.

امام صادق (علیه­السلام) می­فرماید: سوگند به خدا روز و شب سپری نمی­گردد، تا این­که خداوند مرده­هایی را زنده کند و زنده­هایی را بمیراند و حق را به اهلش برگرداند و دینی را که برای خود و پیامبرش پسندیده است پایدار بدارد، بشارت باد بر شما و بشارت باد بر شما! به خدا قسم در آن زمان حق فقط در دستان شما قرار می­گیرد.

ذکر برخی از افراد و گروه­هایی که به دنیا برمی­گردند:

1 ـ رجعت معصومین (علیهم­السلام)  

* «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛ و ما مى‏خواستیم به آنان که در آن سرزمین به ناتوانى و زبونى گرفته شده بودند، نعمت هاى باارزش دهیم، و آنان را پیشوایان مردم و وارثان [اموال، ثروت‏ها و سرزمینها‏] گردانیم».‏ امیرالمؤمنین (علیه­السلام) در رابطه با این آیه می­فرماید: آنها آل محمد هستند. بعد از آنکه مهدی را منکر شدند خداوند او را مبعوث کرده و بعد ازآن که دشمنان آنها را ذلیل کردند، آنها را به عزت می­رساند.  

* «سیریکم آیاته فتعرفونها. به زودى آیات (قدرت) خود را به شما ارائه خواهد داد پس آن را بشناسید». امام صادق (علیه­السلام) فرمود: منظور از آیتهای الهی آل محمد (علیهم­السلام) هستند.

2ـ رجعت همه­ی انبیای الهی (علیهم­السلام)

* «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ. و (یاد کن) آن گاه که خدا از پیغمبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت بخشیدم سپس بر شما (اهل کتاب) رسولى از جانب خدا آمد که گواهى به راستى کتاب و شریعت شما مى‏داد به او ایمان آورده و یارى او کنید».  امام صادق (علیه­السلام) فرمود: خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر اینکه از آن­ها پیمان گرفته که رسول خدا (صلی­الله­علیه­وآله) و امیرالمؤمنین علی (علیه­السلام) را یاری کنند. این امر نصرت هنوز محقق نشده است و در رجعت محقق خواهد شد.

3 ـ رجعت شهدا:

در قرآن کریم و در یک قانون کلی آمده است که همه­ طعم مرگ را می­چشند. از طرفی مرگ با قتل تفاوت دارد و شهید طعم مرگ را نچشیده، لذا باید به دنیا برگردد و با چشیدن طعم مرگ از دنیا رود.

زراره می­گوید: خوش نداشتم از امام باقر (علیه­السلام) درباره­ی مسأله­ی رجعت مستقیما بپرسم. [اهل سنت شدیدا مخالف رجعت هستند و شیعیان در آن زمان جرأت نداشتند به راحتی در مورد رجعت سخنی به میان آورند] آن را پنان داشته با خود گفتم مسأله­ی لطیف­تری از او می­پرسم که در ضمن آن نیازم برآورده شود. پس عرض کردم: به من خبر ده از کسی که کشته شده آیا مرده است؟ فرمود: نه. مردن، مردن است و کشته شدن کشته شدن. گفتم: کسی کشته نمی­شود جز این که مرده است. حضرت فرمود: گفتار خداوند راست­تر از گفتار تو است. خداوند میان این دو در قرآن تفاوت قائل شده و فرموده: «أفَإِنْ ماتَ أوْ قُتِلَ؛ آیا کسی که بمیرد یا کشته شود» و نیز فرمود: «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُون؛ اگر بمیرید یا کشته شوید‏ به سوی خدا محشور خواهید شد». ای زراره این­گونه نیست که تو می­پنداری! مردن، مردن است و کشته شدن کشته شدن. عرض کردم: خداوند می­فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت؛ هر نفسی چشنده­ی مرگ است». امام فرمود: کسی که کشته شود مرگ را نچشیده … باید برگردد (رجعت کند) تا مرگ را بچشد.

4 ـ رجعت گروه زیادی از مؤمنان:

در رابطه با دعای عهد از امام صادق (علیه­السلام) چنین آمده: کسی که چهل صبح این عهد و پیمان را بخواند، از اصحاب قائم ما خواهد بود. پس اگر قبل از خروج او بمیرد، خداوند او را از قبرش خارج می­سازد [تا حضرت را یاری کند]. خداوند در برابر هر کلمه از این عهد، هزار حسنه برای او می­نویسد و هزار گناه از او محو می­سازد: «مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ کَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ».

بدیهی است که صرف خواندن این دعا نمی­تواند انسان را از اصحاب قائم آل محمد (عجل­الله­تعالی­فرجه) کند. کسی می­تواند از اصحاب حضرت باشد که به عهدهای این دعا ملتزم بوده و در مسیر زندگی خود پایبند به این عهد باشد.

 توجه: در صورت تمایل به مطالعه­ی بیشتر در مورد رجعت می توانید به بایگانی وبلاگ مراجعه فرمایید.

پی نوشتها:      . سوره­ی زمر، آیه­ی69.     . الکافی، جلد3، صفحه­ی538.     . سوره­ی قصص، آیه­ی5.     . الغیبةللطوسی، صفحه­ی184 ـ بحار الأنوار، جلد51، صفحه­ی54.     . سوره­ی نمل، آیه­ی92.      . سوره­ی آل عمران، آیه­ی81.       . بحار الانوار، جلد5، صفحه­ی236.       . سوره­ی آل عمران، آیه­ی144.      . تفسیر نورالثقلین، جلد1، صفحه­ی403.     . بحارالأنوار، جلد53، صفحه­ی95.  

«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»

 



[ چهارشنبه 91/4/14 ] [ 11:12 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد: نشانه های قیامت (نزول حضرت عیسی)

بسم الله الرحمن الرحیم نزول حضرت عیسی (علیه السلام)

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و ششم: نشانه­های قیامت (نزول حضرت عیسی)

خداوند متعال در یک قانون کلی فرموده است: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت‏؛ هر کسى مرگ را مى‏چشد». از طرفی خود حضرت عیسی (علیه.السلام) هم می­فرماید: «وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا؛ و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که مى‏میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!».

از این آیات مشخص می­گردد که وجود مقدس حضرت عیسی (علیه­السلام) هم همانند دیگران مرگ دارند و روزی از دنیا خواهند رفت. البته هر چند که روایات دال بر زنده بودن ایشان است، اما آیاتی که در قرآن کریم وارد شده نه مرگ آن حضرت را مشخص می­کند و نه حیات کنونی ایشان را. خداوند در یک جا خطاب به حضرت عیسی (علیه­السلام) می­فرماید: «من تمام حقیقت تو را می­گیرم و تو را به سوی خود بالا می برم؛ یا عیسى‏ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَی‏». سرانجام درباره­ی سخن یهودیان که معتقدند آن حضرت را به دار آویختند چنین می­فرماید: «نه او را به دار آویختند و نه او را کشتند؛ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُم».

خداوند در حال حیات عیسی (علیه­السلام) به او خطاب کرد که «إِنِّی مُتَوَفِّیکَ»، ولی معلوم نیست این توفِی و اخذ روح قبلا رخ داده یا در آخرالزمان رخ می­دهد؟ چنان­که معلوم نیست منظور از «وَ رافِعُکَ إِلَی؛ تو را به سوی خود بالا می­برم»، این است که فقط روح تو را بالا می­برم یا روح و جسم را با هم بالا می­برم. از طرفی هم آیه­ی «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ»، صرفا ناظر به تکذیب ادعای یهود است که می­گفتند: «ما عیسی را کشتیم!» و این آیه نمی­تواند شاهدی بر زنده بودن ایشان باشد.  

از امام رضا (علیه­السلام) نقل شده: امر هیچ یک از انبیاء و حجج الهی بر مردم مشتبه نشد مگر جریان عیسی (علیه­السلام) زیرا وی زنده از زمین به سوی آسمان برده شد و در بین آسمان و زمین روحش قبض شد و چون او را به آسمان بالا بردند روحش را به او برگرداندند؛ چنان­که خداوند فرمود: «یا عیسى‏ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ و مُطهِّرُکَ».

علامه­ی طباطبایی در المیزان چنین می­فرماید: حجاج به شهر بن حوشب گفت: آیه­ای در قرآن است که مرا خسته کرده. شهر گفت کدام آیه؟ گفت: آیه­ی «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِه‏؛ و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او [حضرت مسیح‏] ایمان مى‏آورد». به خدا من دستور می­دهم که گردن یهودیان و مسیحیان را می­زنند و او را به دقت می­نگرم و تا وقتی که خاموش می­شود لب حرکت نمی­دهد. شهر گفت: خدا امیر را به سلامت دارد، آیه چنین نیست که تأویل کردی. گفت: پس چطور است؟ شهر گفت: عیسی (علیه­السلام) پیش از قیامت به دنیا فرود می­آید و هیچ اهل ملتی اعمّ از یهودی و غیره نمی­ماند مگر آن که پیش از مرگ به وی ایمان می­آورد و پشت سر حضرت مهدی (علیه­السلام) نماز می­خواند. حجاج گفت: شگفتا! این مطلب از کجا به تو رسیده؟ گفتم محمد بن علی بن الحسن بن علی بن ابیطالب (امام باقر) برای من گفت. حجاج گفت: به خدا از سرچشمه­ی زلالی گرفته­ای.

علامه­ی طباطبایی می­فرماید: نزول جضرت عیسی (علیه­السلام) در هنگام ظهور مهدی (عجل­الله­تعالی­فرجه) از طرق اهل سنت و شیعه از پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) و ائمه­ی اهل بیت (علیهم­السلام) مستفیض و مشهور است.

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: «مهدی از فرزندان من است. عیسی بن مریم برای یاری او نازل می­شود و پشت سرش نماز می­خواند؛ مِنْ ذُرِّیَّتِی الْمَهْدِیُّ إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِنُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّى خَلْفَهُ».

گفتنی است که وقتی امام زمان (علیه­السلام) بیت المقدس را فتح می­کند و آن­جا را از لوس وجود یهودیان پاک می­کند، هنگام اقامه­ی نماز حضرت عیسی (علیه­السلام) نازل می­شود و در کنار امام زمان قرار می­گیرد. حضرت مهدی (علیه­السلام)، عیسی (علیه­السلام) را به پیش نمازی دعوت می­کند، اما حضرت عیسی که می­داند مقام امام زمان (علیه­السلام) بسیار بالاتر است نمی­پذیرد و به امام زمان خود اقتدا می­کند. اهل کتاب پیامبر خود را می­شناسند و وقتی او را پیرو و تابع حضرت مهدی (علیه­السلام) می­بینند بعد از ایمان به حضرت عیسی (علیه­السلام) به امام زمان (علیه­السلام) هم ایمان آورده و او را یاری می­کنند.

پی نوشتها:     . سوره­ی آل عمران، آیه­ی185.     . سوره­­ی مریم، آیه­ی33.     . سوره­ی آل عمران، آیه­ی55.     . سوره­ی نساء، آیه­ی157.     . بحارالأنوار، جلد14، صفحه­ی338 و 339.     . سوره­ی نساء، آیه­ی159.  . المیزان، جلد5، صفحه­ی145. / بحارالانوار، جلد14، صفحه­ی350. . المیزان، جلد5، صفحه­ی146.  . بحارالأنوار، جلد14، صفحه­ی338.
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 8:32 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد: نشانه های قیامت (خروج دابه الارض)

بسم الله الرحمن الرحیم خروج دابه الارض

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و پنجم: نشانه­های قیامت (خروج دابّه الأرض)

وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ؛ و هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبنده‏اى را از زمین براى آنها خارج مى‏کنیم که با آنان تکلّم مى‏کند (و مى‏گوید) که مردم به آیات ما ایمان نمى‏آوردند.

شخصی به نام ابالطفیل می­گوید از امیرالمؤمنین (علیه­السلام) در مورد این آیه پرسیدم و گفتم که منظور از «دابه» چیست؟ حضرت در جواب فرمود: ای اباالطفیل این سؤال را رها کن! گفتم یا امیرالمؤمنین فدای شما شوم به من از این آیه خبر دهید. حضرت فرمود: آن جنبنده­ای است که غذا می­خورد و در بازار راه می­رود و ازدواج می­کند. گفتم ای امیرالمؤمنین او کیست؟ فرمود: او ریسمان زمین است که زمین به واسطه­ی او آرامش می­گیرد. گفتم ای امیرالمؤمنین او کیست؟ فرمود: او صدّیق این امّت است او فاروق این امّت و رِبّی [وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ] و ذوالقرنین این امّت است. گفتم یا امیرالمؤمنین او کیست؟ فرمود: کسی که خداوند در قرآن کریم در موردش فرموده: گواهی صادق بر رسالت پیامبر است [أَفَمَنْ کانَ عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ] کسی که قرآن در موردش فرموده: تمام علم الکتاب در نزدش است [وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ] آن کس که خداوند در موردش گفته: «و آن کس که (وعده) صدق را آورد و (آن کس که) آن را تصدیق کرد [وَ الَّذی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ] گفتم فدای شما شوم او کیست؟ حضرت فرمود: ای ابا الطفیل او را به تو معرفی کردم!

شخصی نزد عمار یاسر رفت و با خواندن این آیه گفت این آیه مرا به شک انداخته است و نمی­دانم که دابه الأرض چیست. عمار گفت به خدا قسم نمی­نشینم و آب و غذا نمی­خورم تا اینکه او را به تو بنمایانم. مرد با عمار راه افتاد تا به امیرالمؤمنین (علیه­السلام) رسیدند. حضرت فرمودند: ای ابا الیقظان (کنیه­ی عمار) ! به نزد ما بیا. او نشست و مشغول خوردن شد. آن مرد از این کار عمار تعجب کرد. وقتی عمّار دست از غذا خوردن کشید آن مرد به عمار گفت پناه بر خدا ای عمار! به خدا قسم خوردی که ننشینی و آب و غذا نخوری مگر اینکه آن را به من نشان دهی. عمار گفت اگر دقت کرده باشی به تو نشان دادم و آن کارها را انجام دادم.

امام رضا (علیه­السلام) در مورد این آیه­ی شریفه فرمود: منظور از «دابه الارض» علی (علیه­السلام) است.

امام صادق (علیه­السلام) فرمود: رسول خدا (صلی­الله­علیه­وآله) به علی (علیه­السلام) رسید که در مسجد مقداری از ریگهای آن را زیر سرش جمع کرده و خوابیده بود. حضرت با پاهای مبارک خود به ایشان زد و فرمود: «بلند شود ای دابّه الأرض»! مردی از اصحاب پیامبر که نظاره گر این ماجرا بود گفت: ای رسول خدا آیا ما هم می­توانیم این لقب را به یکدیگر بدهیم؟ حضرت فرمود: نه! به خدا قسم این اسمی است که مخصوص اوست. او همان دابّه الأرضی است که خداوند در قرآن کریم از آن یاد کرده است.

آن­گاه پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) فرمود: ای علی! وقتی که آخر الزمان شود خداوند تو را به زیباترین شکل خارج می­کند در حالی که میسمی (داغی که بر حیوانات می­گذارند) به همراه توست که با آن بر دشمنانت داغ می­نهی.

پی نوشها:    . سوره­ی نمل، آیه­ی82.    . بحارالأنوار، جلد53، صفحه­ی69 و70.    . بحارالأنوار، جلد39، صفحه­ی243.    . بحارالأنوار، جلد53، صفحه­ی117.     . بحارالأنوار، جلد39، صفحه­ی243.  
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 6:21 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد: نشانه های قیامت (دخان)

بسم الله الرحمن الرحیم نشانه های قیامت / اشراط الساعه / دخان

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و چهارم: نشانه های قیامت (دُخان)

فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبین‏ * یَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلیمٌ؛پس منتظر روزى باش که آسمان دود آشکارى پدید آورد * که همه مردم را فرامى‏گیرد این عذاب دردناکى است!

مفسران در یکی از وجوه تفسیری آیه­ی مزبور بر آن هستند که مراد از «دخان مبین؛ دود آشکار» دود غلیظی است که در آستانه­ی قیامت در آسمان پدید خواهد آمد. این دود در گوش­های مردم وارد می­شود به گونه­ای که سرهایشان همانند سر گوسفند بریان می­گردد. البته مؤمنین تنها دچار زکام می­شوند و همه­ی روی زمین همانند خانه­ای بدون روزنه می­شود که چهل روز در آن آتش افروخته و دود به راه می­افتد.

حذیفه از پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) در مورد این دود می­پرسد که حضرت می­فرماید: دودی است که میان مشرق و مغرب را فرا می­گیرد چهل شبانه روز خواهد ماند. در این مدت به مؤمن حالتی شبیه به زکام دست می­دهد و کافر شبیه به مست خواهد شد و دود از بینی، گوش­ها و پشت او بیرون خواهد آمد.

در روایت دیگری از پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) چنین آمده است: پروردگارتان شما را به سه چیز انذار کرده است: دودی که اثرش در مؤمن همچون زکام است و در کافر به گونه­ای است که همه­ی بدنش باد می­کند و از همه­ی منافذ بدن او بیرون می­آید. دومین چیز دابه الأرض است و سومین چیز دجال.

پی نوشتها:    . سوره­ی دخان، آیات 10 و 11.    . تفسیر المیزان، جلد18، صفحه­ی208.    . تفسیر الدر المنثور، جلد7، صفحه­ی408.    . الدرالمنثور، جلد7، صفحه­ی408.
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 5:5 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (نشانه های قیامت)

بسم الله الرحمن الرحیم نشانه های قیامت

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و سوم: نشانه­های قیامت.

در آستانه­ی قیامت حوادثی رخ می­دهد که به «اشراط السّاعه» یعنی نشانه­های قیامت مرسوم است. این امور در آخر الزمان پدیدار خواهد شد و وقوع آن­ها هم حتمی و مسلّم است. پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله)‏می­فرماید: ده علامت است که پیش از قیامت باید پدید آید: «سفیانى»، «دجال»، «دُخان»، «دابة الارض»، «قیام قائم (علیه­السلام)»، «طلوع آفتاب از مغرب»، «فرود آمدن عیسى (علیه­السلام) از آسمان»، «فرو رفتن زمین در شرق»، «فرو رفتن زمین در جزیرة العرب» و «آتشى که در قلب شهر عدن بیرون مى‏آید و مردم را به سوی محشر سوق می­دهد»: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی­الله­علیه­وآله):‏ عَشْرٌ قَبْلَ‏ السَّاعَةِ لَا بُدَّ مِنْهَا:السُّفْیَانِیُّ وَ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ الدَّابَّةُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ(علیه­السلام) وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِیسَى (علیه­السلام) وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَى الْمَحْشَرِ.

لازم به ذکر است که در برخی روایت­ها به امور بیشتری به عنوان «اشراط الساعه» ذکر شده. از مشروح­ترین روایاتی که نشانه­های قیامت را به گونه­ای گسترده بیان کرده حدیثی است از رسول خدا (صلی­الله­علیه­وآله) به نقل از ابن عباس که می­گوید: ما با پیامبر اسلام در آخرین حج پیامبر بودیم. حضرت حلقه­ی در کعبه را گرفت و به ما فرمود: آیا شما را از نشانه­های قیامت آگاه سازم؟ «ألا أُخبِرُکُم بِأشرَاط السَّاعَه» سلمان که در آن هنگام از همه­ی ما به پیامبر نزدیک­تر بود عرض کرد: آری ای پیامبر خدا.

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) فرمود: از نشانه­های قیامت، ضایع کردن نماز، پیروی از خواسته­های نفسانی، میل به هوا پرستی، گرامی داشتن ثروت­مندان و فروختن دین به دنیاست. در این هنگام است که قلب مؤمن در درونش آب می­شود، چنان­که نمک در آب، از این همه زشتی­ها که می­بیبند و بر تغییر آن توانایی ندارد. سلمان عرض کرد: آیا چنین اموری واقع می­شود ای پیامبر خدا؟! حضرت فرمود: آری سوگند به آن کس که جانم به دست او است ای سلمان. … (به علت طولانی بودن روایت از ادامه­ی آن خودداری می­کنیم).[2]

 پی نوشتها:     . الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة، صفحه­ی436 ـ بحار الأنوار، جلد52، صفحه­ی209.  [2] . تفسیر نورالثقلین، جلد5، صفحه­ی34.

«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 3:47 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (اهمیت یاد اموات)

بسم الله الرحمن الرحیم درس هایی از معاد (اهمیت یاد اموات)

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و دوم: اهمیت یاد اموات

با توجه روایت­ها علقه­ی مادی اهل برزخ به طور کامل از اهل دنیا و بازماندگانشان قطع نمی­گردد. روی همین حساب است که از برزخ به دیدار آن­ها می­آیند و وقتی شخصی از نزدیکان و آشنایانش فوت کرد ونزد آن­ها رفت، از او جویای حال دیگران می­شوند. آنان از دیدار نزدیکان و بازماندگان خود خشنود می­شوند و از یادشان مسرور می­گردند. ما هم وظیفه داریم همواره از اموات و گذشتگان خود یاد کنیم و با زیارت قبور و اهدای اعمال صالح آن­ها را خشنود سازیم.

ذکر چند نکته:

1 ـ کسانی که از دنیا رفته­اند دستشان از دنیا کوتاه شده و بعضا گرفتار اعمال خود هستند، لذا در روایت داریم که از اموات خود جز به خیر و خوبی یاد نکنید و با گفتن بدی آن­ها و یا احیانا نفرین و لعنشان آن­ها را معذّب نسازید. رسول خدا (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: مردگان خود را جز به نیکی یاد مکنید، زیرا اگر از اهل بهشت باشند، مرتکب گناه شده­اید و اگر از اهل آتش باشند، گرفتاری و مشکلاتشان برایشان کافی است! «لا تَذکُرُوا أمواتَکُم إلا بِخَیرٍ فَإنَّهُم إن یَکُونُوا مِن أهلِ الجَنَّه تَأثِمُوا وَ إن یَکُونُوا مِن أهلِ النَّارِ فَحَسبُهُم مَا هُم فِیهِ».  البته در صورتی که اموات مستحق لعن و نفرین نباشند، چنین کاری آن­ها را معذّب نمی­سازد و صرفا شخص دشنام دهنده و کسی که با کارهای ناشایست موجب دشنام خوردن امواتش است گناه کار محسوب می­شوند.  

2  ـ درست است که بعد از مرگ روح از بدن جدا می­شود و وارد برزخ می­گردد، اما به هر حال علقه و توجه خاصی به قبر دنیوی خود دارد؛ لذا وقتی کسی به زیارت قبرش می­رود از حضورت مطلع می­گردد و با او انس می­گیرد. این انس تا جایی است که وقتی شخص می­خواهد آن­جا را ترک کند، دچار هراس و وحشت می­گردد. عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (علیه­السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمُؤْمِنُ یَعْلَمُ بِمَنْ یَزُورُ قَبْرَهُ؟ قَالَ نَعَمْ وَ لَا یَزَالُ مُسْتَأْنِساً بِهِ مَا دَامَ عِنْدَ قَبْرِهِ فَإِذَا قَامَ وَ انْصَرَفَ مِنْ قَبْرِهِ دَخَلَهُ مِنِ انْصِرَافِهِ عَنْ قَبْرِهِ وَحْشَةٌ.

3  ـ توجه میت به زائرین خود اقتضا دارد که وی را با سلام و احترام زیارت کنیم. امام صادق (علیه­السلام) فرمودند: به اهل قبور این­گونه سلام کنید: سلام بر خفتگان این سامان از مسلمانان و مؤمنان. شما طلیعه­ی کاروان ما بودید و ما هم اگر خدا بخواهد به شما ملحق مى‏شویم. «السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَاحِقُونَ».از نکات بارز این سلام پیام اخلاقی آن است که متوجه باشیم روزی فرا می­رسد که ما هم از دنیا می­رویم و قبر جای می­گیریم.

4 ـ دعا برای اهل قبور: امام باقر (علیه­السلام) وقتی در بقیع به قبر شیعه­ای از اهل کوفه رسیدند فرمودند: بارالها! غریب است، بر او رحمت آور؛ تنها است، یار و همدم او باش؛ نگران است، انیس و مونس او باش؛ از رحمت خود نصیبى در گور او جاى ده که از رحمت دیگران بى‏نیاز گردد، او را به محضر مولى و سرورش على بن ابى طالب (علیه­السلام) برسان: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَ صِلْ‏ وَحْدَتَهُ‏ وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ وَ أَسْکِنْ إِلَیْهِ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا یَسْتَغْنِی بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ وَ أَلْحِقْهُ بِمَنْ کَانَ یَتَوَلَّاهُ». 

5 ـ امام رضا (علیه­السلام) فرمودند: کسی که کنار قبر برادر ایمانی خود برود. آن­گاه دستش را روی قبر بگذارد و هفت بار «انا انزلناه فی لیل? القدر» را بخواند، در روز فزع اکبر (قیامت) در امنیت خواهد بود: «مَنْ أَتَى قَبْرَ أَخِیهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَمِنَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ أَوْ یَوْمَ الْفَزَعِ‏».

6 ـ طلب حاجت نزد قبر پدر و مادر: آن­چه از روایات استفاده می­شود این است که دعا در کنار قبر پدر و مادر به استجابت نزدیک است. لذا امیرالمؤمنین (علیه­السلام) می­فرمایند: اموات خود را زیارت کنید چرا که با زیارت شما خشنود می­گردند. و حاجت خود را نزد قبر پدر و مادرتان بخواهید: «زُورُوا مَوْتَاکُمْ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبْ أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا».

7 ـ زیارت صالحین و اولیای خدا: امام رضا (علیه­السلام) می­فرماید: کسی که نمی­تواند به ما سر بزند و صله­ی رحم کند، به دوستان صالح ما سر بزند تا ثواب دیدار و صله­ی ما برای او نوشته شود. کسی که نمی­تواند قبور ما را زیارت کند، قبور آن­ها را زیارت کند که در این صورت ثواب زیارت ما برای او نوشته خواهد شد: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى صِلَتِنَا فَلْیَصِلْ عَلَى صَالِحِی مَوَالِینَا- یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ صِلَتِنَا وَ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى زِیَارَتِنَا فَلْیَزُرْ صَالِحِی مَوَالِینَا- یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِیَارَتِنَا».

پی نوشتها:    . مهجه البیضاء، جلد8، صفحه­ی293.    . الکافی، جلد3، صفحه­ی228.    . الکافی، جلد3، صفحه­ی229.     . الکافی، جلد3، صفحه­ی229.     . الکافی، جلد3، صفحه­ی229.   . الکافی، جلد3، صفحه­ی230. . کامل الزیارات، صفحه­ی319.   
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 11:24 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (زمان در برزخ)

بسم الله الرحمن الرحیم درس هایی از معاد / زمان در برزخ

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس بیست و یکم: زمان در برزخ

زمان در عالم برزخ و عوالم بعد از آن وجود ندارد، چرا که در آن جا حرکت و تغییرّ از «قوّه» به «فعل» معنا ندارد و چنین نیست که یک موجود برزخی دگرگون شده، صورتی را از دست بدهد و صورت دیگری به خود بگیرد. به خلاف عالم ماده که در آن حرکت از «قوّه» به «فعل» است؛ لذا امور مادی خود به خود دگرگون می­شوند و حالت­های مختلفی به خود می­گیرند. عدم دگرگونی موجودات برزخی همانند افکار و صورت­های ذهنیه­ی انسان است که وقتی بعد از سال­ها به آن مراجعه می­کنی باز می­بینی به همان نحو سابق در ذهن موجود است. بنابراین زمان در برزخ وجود ندارد و معنا ندارد که بگویند: «فلانی چقدر در برزخ به سر می­برد»؟!

از نمونه­های بی­زمانی برزخ داستان عُزَیر پیامبر است که در قرآن کریم به آن اشاره شده. این داستان در سوره­ی بقره آیه­ی 259 اشاره شده است. وقتی خداوند او را از دنیا برد بعد از صد سال دوباره روح را به بدنش برگرداند. آن­گاه از او سؤال کرد که چقدر در این مکان بودی. عزیر نگاهی به اطراف انداخت و با توجه به تغییرات فضای اطراف گفت: یک روز یا قسمتی از روز! و خداوند فرمود: «بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عام» بلکه صد سال است در این­جا مانده­ای!

«… فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عام‏…؛ خدا او را یکصد سال میراند سپس زنده کرد و به او گفت: «چقدر درنگ کردى؟» گفت: «یک روز یا بخشى از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردى!»

 این داستان مؤید خوبی است که در عالم برزخ زمان وجود ندارد. لذا صد سال بر مرده می­گذرد و بعد از آن هیچ حسی از گذشت زمان احساس نمی­کند و خداوند متعال با این داستان این سرّ را برای بشریت روشن فرمود و فهماند که عوالم فوق زمان را نمی­شود با مقیاس­های زمانی محاسبه کرد و اگر هم سخن از زمان مطرح کرد به لحاظ محاسبات دنیوی بود نه به لحاظ برزخ!

پی نوشت:     . سوره­ی بقره، آیه­ی 259.
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ دوشنبه 91/4/12 ] [ 4:49 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]
.::.

درباره وبلاگ



ای برادر ! پشتیبان «ولی فقیه» باش، اما پیشاپیش «ولی فقیه» بایست و تیرهای زهر آگین دشمن را که به سوی او روانه می شوند به جان خریدار شو ... تنها عافیت طلبان دنیا دوست هستند که عوام فریبانه از «ولایت» و «ولایت مداری» دم میزنند، اما در هنگامه ی فتنه ها و امتحان های سخت، پشت سر ولی فقیه سنگر می گیرند، تا دنیای خود را در خطر نبینند .

پیوندهای روزانه

سایت هم اندیشی دینی
منبــــر مکتــوب
سلمان علی (سیاسی)
طلبه پاسخگـــــو
تبدیل سال شمسی به قمری ومیلادی
سایت خبرگزاری فارس
سایت خبری رجا نیوز
سایت خبری جهان نیوز

آرشیو ماهانه

علوم قرآنـــی
نکتــه های قرآنــی
معصومین (علیهم السلام)
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حضرت زهرا (سلام الله علیها)
امام حسین (علیه السلام)
امام زمان (ارواحنا له الفداه)
حضرت اباالفضل (علیه السلام)
حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نمـــــــــــــاز (راه کارها و موانع)
سلسله مباحثی پیرامون رجعت
تفسیر خطبه 222 نهج البلاغه
تفسیر خطبه 223 نهج البلاغه
ادعیه و اذکار مختلف
اخلاقی *1*
اجتمــــاعـی *1*
سیاسی
سیاسی ـ فتنــــه
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *1*
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *1*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *3*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *4*
پاسخگویی به سؤالات خانوادگی
راه نجات از عشق به جنس مخالف
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *1*
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *1*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *3*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *4*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *5*
تربیت دینی کودک *1*
تربیت دینی کودک *2*
تربیت دینی کودک *3*
تحلیلی بر برائت از جبت و طاغوت
سلسله درس هایی از معاد *1*
سلسله درس هایی از معاد *2*
سلسله درس هایی از معاد *3*
سلسله درس هایی از معاد *4*
سلسله درسهایی از کربـــلا *2*
سخنرانی کوتـاه (عمومی و دبستانی)
دانلود کتابهای مدیر وبلاگ
لطیفه، معما و مطالب خواندنی
آیین همسرداری
مناسبتهای ویژه
متفرقه
سوره کهف 1
تفسیر جامعه کبیره 2

پیوندها

شیعه در روایات اهل سنت
آیین شکوفایی / راهکارهای عملی در تربیت دینی کودک
کتاب پیوند جوان با نماز
دفاع از شیعه در روایات اهل سنت. مقدمه آیت الله خزعلی
پیوند جوان با نماز (ویرایش جدید)
آشیانه مهر (اصول و کلیدهایی از زندگی زناشویی)
سایت هم اندیشی دینی
کتاب چشمه هدایت (چیرامون امام هادی)
میزان تشیع (برسی سند زیارت عاشورا)
قالب پارسی بلاگ|قالب وبلاگ مدافعان حرم پارسی بلاگ
تور هند|لینک بیلدینگ
قیمت کرکره برقی پارکینگ|طراحی جواهر
خرید سامانه پیامک

سایت آوازک

جا لیوانی ماشین|شلف دکوری
رزرو هتل|بلوم
|فیلم
درگاه پرداخت واسط|هتل بندرعباس
هتل کیش
عکس جدید

دیگر امکانات


بازدید امروز: 111
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 2364232

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]